بسم الله
سلام علیکم
ضمن تشکر از بابت لطفی که به بنده کردید و پوزش از تاخیر در پیوستن به بحث، با توجه به خلاصه بحث به نظرم در مقدمه بحث جای دو نکته خالی است.
1. تدقیق معنای «انسان» و «مردم»: تا پس از آن بتوانیم آن را «بشناسیم». در واقع آن جه ما به عنوان «انسان» می شناسیم، با آن چه تمدن غرب به عنوان انسان می شناسد، دو موجود کاملا متفاوت هستند! گزارش های مردم نگارانه ای که غربیان از قبایل بدوی افریقایی داده اند، به وضوح نشان می دهد که آنها اساسا انسان را فرزندان میمون داروین می دانند. کتاب «شاخه زرین» عریان ترین گزارش های مردم نگاران غربی را با ظاهری کاملا شیک و مجلل نشان می دهد...
طبعا بحث درمورد تعریف ما از انسان و مردم، برچسب «ایدئولوژیک» بودن را نثارمان خواهد کرد؛ اما نمی توان از این حقیقت پنهان در لابلای متون انسان شناسی غربی نیز به سادگی عبور کرد که آنان تعریف ایدئولوژیک خود از انسان را پیش فرض گرفته اند
2. تاریخ آنتروپولوژی و اثنوگرافی: تاریخ علم مردم شناسی از تعریف واژگان ان بسیار مهم تر است چرا که بدون توجه به آن، نمی توان ماهیت این علم را درک کرد. این علم مولود شوم استعمار است و دقیق ترین گزارش های مردم شناسی، توسط بهترین و رذل ترین جاسوسان استعمار نوشته شده است. حتی فراز و فرود این علم در کشورها نیز، تابعی از نفوذ استعماری آنان می باشد. فرانسه و انگلستان دو کشوری بودند که اهداف استعماری متفاوتی را دنبال می کردند و به همین دلیل رویکردهای مردم نگاری و قوم نگاری انان نیز متفاوت شده. با افول قدرت استعماری فرانسه در کشورهای فرانکوفیل، این علم در فرانسه تضعیف می شود و انگلوساکسون ها به واسطه ادامه قدرت استعماری شان، همچنان این علم را زنده و پویا نگه داشته اند.
در واقع می توان گفت جامعه شناسی برای تئوریزه کردن مدرنیته بنا شد و مردم شناسی برای تحقیر و نفوذ در کشورها و قبایل کشورهای غیرمدرن. به همین دلیل جامعه شناسی نگاهی کلان، ایستا و محافظه کار دارد؛ اما مردم شناسی کاملا خرد، جزیی، دقیق و از بالا به پایین دارد.
حتی می توان گفت سوال اصلی قوم نگاری و مردم شناسی این است: «چگونه می توان در بستر فرهنگی - اجتماعی مورد مطالعه،منافع کشورهای استعمارگر را تامین نمود؟»
***
جالب است که در شرایطی که قدرت منطقه ای و جهانی انقلاب اسلامی در حال بسط و گسترش می باشد، سوالات مردم نگارانه برای یاری جبهه حق نیز افزایش یافته و خلا نگاههای دقیق منطقه ای و محلی برای صدور انقلاب به وضوح درک می شود.
به نظرم انقلاب اسلامی به لحاظ تئوریک به مرحله ای رسیده که باید در مردم شناسی و قوم نگاری هم انقلابی جدید به راه بی اندازد...