بسم الله الرحمن الرحیم
بحث این جلسه ناظر به این است که:
الف. رویکرد پوزیتیوسیتی علوم انسانی را مانند علوم طبیعی و محکوم قوانین علی معرفی می کرد.
ب. رویکرد تفهمی به مساله معنا توجه کرد و از تبیین ضروری علّی ارسطویی در حوزه مسائل انسانی دست برداشت و به نظر بنده مبنای فلسفی موجهی که دارد بر اساس جایگزینی اصل جهت کافی لایب نیتس به جای اصل علیت غایی ارسطویی است.
ج. البته ثمره این رویکرد آن بوده که جریان تفسیری به سمت نسبیگرایی و برساختی دیدن همه امور انسانی قدم نهاده است چرا که انکار اصل علیت غایی، چه بسا مهمترین عامل ولنگاری و بیغایتی علوم انسانی و بلکه علوم طبیعی دوره مدرن بوده است.
د. به نظر میرسد با توجه به توجیه بسیار عمیقتر مکاتب تفسیری از انسان در قبال مکاتب پوزیتیویستی، در حالی که چارهای نداریم جز ایکه مبنای اصل جهت کافی را به جای مبنای علیت ارسطویی در تحلیلهای علوم انسانی وارد کنیم، در عین حال، بحث علیت غایی ارسطویی و در واقع، غایت حقیقی داشتن برای انسان و سایر موجودات عالم را میتوان در این افق نیز، البته با نگاهی عمیقتر وارد کرد به طوری که محل بحث اختیار در تفسیر و تبیین رفتارهای انسانی همچنان باز باشد.
3 دقیقه اول بحث مروری است بر کل بحثی که قرار است ارائه شود.
از دقیقه 4 عمدتا اصل جهت کافی لایب نیتس شرح داده شده که چگونه به جای اصل ضرروت علی ارسطویی مبنایی برای تحلیلها شده است.
و از دقیقه 26 به بعد عمدتا ناظر است به بیانی از علیت غایی در معنایی که قابل دفاع باشد و با اصل جهت کافی جمع شود.