در فایل ضمیمه ابتدا تا دقیقه 13 توضیحی خیلی مختصری دادهام تفاوت علوم انسانی و علوم طبیعی. من در کتابم گفته بودم تفاوت اینها مهم نیست و الان معتقدم اتفاقا بسیار مهم است. البته آن سخنی که در علوم انسانی هم کشف واقع داریم را همچنان قبول دار؛ اما در علوم انسانی چیزهای بسیار مهم دیگری هم داریم که در علوم طبیعی نداریم و میخواهم به این دو اشاره کنم.
برای دوستانی که علاقمند هستند به دو تحلیل اشاره کرده ام و بازش نکرده ام.
یکی تحلیلی از دکتر سروش است با عنوان در باب علت و دلیل در علوم اجتماعی که آن را از لینک زیر می توانید دانلود کنید:
http://ensani.ir/fa/article/148614
دومی تحلیلی ازدکتر علی محمد مرادی است؛ که قبلا
متن مقاله ایشان را در دو جلسه هفتم و هشتم تدریس دکترای علم دینی شرح
دادهام که اگر علاقمندید از آدرس زیر میتوانید آنها را بخوانید و گوش
دهید. (البته الزامی نیست هرکس علاقمند است گوش دهد)
http://lms.bou.ac.ir/lms/course/view.php?id=17
از دقیقه 13 به بعد سعی کردهام یک مطلب دیگری را در عرصه معرفت تذکر دهم و آن اینکه در حوزه گزارههایی که در علوم انسانی با آنها سر و کار داریم، به نظرم دست کم باید به حضور سه گونه گزاره توجه کنیم.
الف. گزاره های ناظر به واقع و روابط نفس الامری است؛ که این مطلبی است که غالبا مهمترین دغدغه ما بوده است.
ب. گزارههای ناظر به اعتبارات و روابط اعتباری (نه کشف اعتبارات، بلکه خود اعتبار کردنها و ...) که مدتی است که افراد بدان توجه کردهاند.
ج. گزارههای ناظر به نسبت نشانه و معنا، یعنی آنچه اساسا ناظر به ارتباطات نشانهای و زبانی انسانهاست؛ که این قسم سوم و چرایی تفکیک آن را توضیحاتی داده ام که البته جای بحث زیاد دارد و از نقدهای دوستان استفاده خواهم کرد. توجه کنید که برای این قسم سوم دعوای لفظی ندارم؛ بلکه صرفا میخواهم ببینم آیا واقعا همان گونه که در حوزه مسائل انسانی، علاوه بر مدخل کشف روابط واقعی، مدخلی برای اعتباریات (جدای از واقعیات)باز می کنیم، باید یک مدخل دیگری هم باز کنیم یا خیر؟
کل فایل 51 دقیقه است و بقیه اش با بحث دوستان تکمیل می شود. البته در دقیقه 45 مطلب را تمام کردم اما دو نکته دیگر در یاداشتهایم دید و به نظرم رسید همینجا اضافه کنم و لذا تا دقیقه 51 جلو رفت.