{نکاتی در رابطه با مردم شناسی،انسان شناسی وجامعع شناسی برگرفته از مقاله ژرژ بالاندیه ترجمه :جناب آقای حشمت الله طیبی}
گرد اورنده:محمد فاضل آقاجانی
____________________________________________________________-
نکات برجسته این مقاله در غالب مواردی چند به اختصار بیان می شود:
1-متخصصین علوم اجتماعی به فعالیت در خارج از قلمرو امور سنتی می پردازند وبا پرداختن به مطالعات منطقه ایی(area studies) در جهت متمرکز ساختن تحقیقات تاریخی،جامعه شناسی،مردم شناسی،علوم اقتصادی وسیاسی فعالیت می کنند.
2-مردم شناسان کار خود را تنها به مطالعه فرهنگ جوامع ابتدایی یا باستانی محدود نمی کنند بلکه امروزه روش های خود را بر جامعه های پیچیده و مشکلات معاصر در سطحی وسیع نیز اعمال می کنند.
3-با گسترش روز افزون علوم اجتماعی عده ای می کوشند تا به علم اجتماعی خاصی دست یابند تا به وحدت علومی که تا به امروز از یکدیگر کاملا جدا بودند دست یابند.با توجه به کتابی که در سال 1954 زیر نشر ژ گلیس انتشار یافته است به پیوستگی فوق می توان دست یافت.در این کتاب پیوستگی بین مردم شناسی،روان شناسی و جامعه شناسی وجود دارد.این سه علم مشخصاتی دارند که امروزه بین فرهنگ،شخصیت و جامعه به نظر می رسد.این کتاب به دنبال وسایلی است که بتوان دانشی تحت عنوان انسان اجتماعی(a science of social man) بوجود اورد بدون این که نقش علوم اقتصادی و سیاسی و نقش تاریخ در نظر گرفته شود.
4-در مورد رابطه بین مردم شناسی و جامعه شناسی می توان گفن که در غرب همواره تلاش می شود این 2 علم بر دیگری برتری یابند ودر این رابطه به انسان شناسی فرهنگی می توان اشاره کرد که در امریکا اندیشمندی به نام کروبر در رابطه می گوید فرهنگ را تنها قلمرو کاملا حقیقی عالم بشر می دانست که ناگزیر به تایید این برتری نشده بود.و در این رابطه مردوک معتقد است انسان شناسی فرهنگی فقط مجاز است طرحی متضمن مجموعه ای از مواد مختلف را عرضه دارد و می تواند نظری قطعی درباره کلیات قضایائی که بوسیله علوم اجتماعی فراهم امده است بدهد.
5-در فرانسه جامعه شناسی به دنبال اخذ موضع برتر بود در حالی که مردم نگاری وتاریخ برای جامعه شناسی موادی را که برای شالوده مطالعات نظری جامعه لازم است تامین می کنند.
6-جامعه شناسی مسلط در فرانسه بود،انسان شناسی مسلط در آمریکا بود.این دو رشته وحدت عنوان داشتند در دانشگاه ها ولی در سال های اخیر موجودیت جداگانه ای یافتند.