بنابر این اینکه خدا سریع الحساب است یعنی اینکه به محض اینکه شما عمل کردی نتیجهاش (در جانب سعادت و شقاوت) به اراده خدا در واقعیت حاصل شد و حساب کردن زمانی نمیبرد
نکته: همان طور که ارتزاق موجودات (معدات برای ادامه وجود را فراهم کردن) دائما به افاضه الهی است، حساب (ترتب نتایج و اثرات وجودی اعمال بر آنها) هم دائما به افاضه الهی است: فیض الهی دائما روزی میدهد (تداوم وجود) و دائما حساب میکند (رفع حاجت و ترتب اثر)
روایت حضرت علی(ع): وَ سُئِلَ ع كَيْفَ يُحَاسِبُ اللَّهُ الْخَلْقَ عَلَى كَثْرَتِهِمْ؟فَقَالَ ع كَمَا يَرْزُقُهُمْ عَلَى كَثْرَتِهِمْ.
فَقِيلَ كَيْفَ يُحَاسِبُهُمْ وَ لَا يَرَوْنَهُ؟فَقَالَ ع كَمَا يَرْزُقُهُمْ وَ لَا يَرَوْنَه.
پس علامه دو دلیل دیگر برای سریعالحسابی خدا میآورد:1) اعمال از حسابشان جدایی ندارند: وقوع حساب = ظهور نتیجه اعمال بتمامه
نتیجه: خدا سریع الحساب است: ما امرنا الا واحده. یک کار است [= عمل همان حساب است]
ترتب اثر بر وجود این شخص و حساب کردن هم کاملا به امداد الهی است. مومنین چون الی ربها ناظره هستند، این حقیقت را میبینند که حساب حقیقت ترتب اثر بر عمل است که خدا دائما این کار را انجام میدهد بنابر این درک می کند که خدا سریع الحساب است، پس حسابشان سریع و یسیر است؛ اما کافران از این حقیقت محجوبند و جانب خودشان را میبینند لذا حسابشان طولانی و سوءالحساب است. بنابراین در قیامت:هر کسی به سعادت نزدیکتر باشد، به خدا نزدیک تر شده بود سریعالحسابتر است تا برسد به مخلَصین که اصلا حساب ندارند؛
و هر چه قدر دور تر باشد سوءالحساب و دیرحسابتر است؛ تا برسد به کافرین حبط عمل شده، که اصلا حساب ندارند.- حقیقت سوال: استیضاح ما عند المسوول من حقیقه الامر (از توابع حساب است)؛ و الامر بومئذ یدور مدار تفریغ ما عند النفس بحسب الحقیقه من تبعاتها و لواحقها و اذنابها التی اکتسبتها من السعاده و الشقاوه و تفریغ حسابها و توفیر نتیجه لها.
- ظاهر آیات حساب و سوال، از جمیع اعمال و نعم است، اما روایت داریم که نعیم مورد سوال، (لتسئلن یومئذ عن النعیم) ولایت است. تبیین علامه: هر افاضهای زمانی نعمت است که در طریق کمال قرار گیرد وگرنه نقمت است؛ لذا هر چیزی از حیث ایصال انسان به ولایت، نعمت است؛ لذا یوال از نعیم، سوال از ولایت است.