چکیده
«ادراکات اعتباری» علامهطباطبائی در مسیر بحثی معرفتشناسی به اندیشه درمیآید، اما موضوع ادراکات اعتباری را نباید به قلمرو معرفتشناسی محدود کرد. بهنظر میرسد که علامهطباطبائی این بحث را در پیِ درکی نو از انسان و جهان و با تنفس در فضای فکری عالم معاصر مطرح کردهاند. برای کشف چنین دریافتی باید بهجای تمرکز ذهن بر ادراکات اعتباری، به قلمرو «اعتباریات» توجه کرد. اگر مقالة ششم کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم را با توجه به سیر افکاری که در غرب شروع شده و به تأملات فلسفی دربارة «فرهنگ» منجر شده، مطالعه کنیم، درستی این برداشت آشکارتر میشود. اگر به زمینة پیدایش اندیشة متفکرانی چون "ویکو"، "روسو" و "هردر" دربارة تمدن و فرهنگ توجه کنیم و نحوة تقّرب این متفکران به حوزة فرهنگ را دنبال کنیم، آنگاه بهتر میتوان به سبب تقّرب علامهطباطبائی به پرسشهایی که ادراکات اعتباری پاسخی برای آنهاست، پی برد. اگر با این شیوه، نظریه ادراکات اعتباری را قرائت کنیم و به شباهتهای دریافتها و در عینحال زمینههای تاریخیِ متفاوت توجه داشته باشیم، امکان آغاز گفتگویی جدید در مورد «فرهنگ و مقومات آن»، بین تفکر اسلامی و تفکرات برخاسته از فرهنگ اروپایی فراهم میشود. برداشت اصلی این مقاله آن است که بحث اعتباریات با توجه به لوازم و نتایج آن، میتواند بهعنوان نظریهای بدیل در کنار سایر نظریات فلسفیِ دربارة فرهنگ مطرح شود. به بیان دیگر نظریة اعتباریات علامه میتواند مبنایی برای پاسخ به پرسشهای به اندیشه درآمده در حوزة «فلسفه فرهنگ» باشد.
کلیدواژگان
علامه طباطبائی؛ ادراکات اعتباری؛ اعتباریات؛ فرهنگ؛ فلسفة فرهنگ
عنوان مقاله
Allameh Tabataba’i’s Contingents: A Basis for a Philosophical Design for Culture
چکیده
Allameh Tabataba’i’s ‘contingent perception’ comes to thought in the subject of epistemology, though contingent perception should not be limited to this field. It appears that Allameh Tabataba’i has proposed this discussion with a novel perception of humankind and the world and by his presence in the mindset of the modern world. To discover such a perception, one must pay attention to the ‘realm’ of Contingents instead of focusing the mind on contingent perceptions. If we study the sixth article in the book The Principles of Philosophy and the Method of Realism with a consideration toward the thought pattern in the West that has led to philosophical reflections about ‘culture’, the correctness of this understanding is revealed. If we consider the emersion context for the mindset of intellectuals such as Rousseau, Vico and Herder about civilization and culture and follow the approach of these scholars to the field of culture, we can then understand the approach of Allameh Tabataba’i to questions which have been addressed by contingent perceptions. If we read the contingent perceptions theory with this method, and pay attention to the similarities in perceptions and different historical contexts, an opportunity for beginning a new dialogue about ‘culture and its elements’ between Islamic school of thought and those which have generated from European culture. The understanding of this article is that the subject of Contingents, considering its instruments and results, can be proposed as a substitute theory alongside other philosophical theories regarding culture. In other words, Allameh’s theory of Contingents can act as basis for answering questions about in the field of ‘the philosophy of culture’.
کلیدواژگان
Allameh Tabataba’i, contingent perceptions, Contingents, Culture, philosophy of culture