loader image
پرش به محتوای اصلی
خانه

خلاصه مباحث مطرح شده در جلسات درسی

پاسخ: تقریر جلسه ششم روش شناسی فقه سیاسی

از محمد باقر اسدی در
Number of replies: 0

گزارش جلسه ششم کلاس استاد دکتر لک زایی

تاریخ : 17/1/1395

مباحث مطرح شده در کلاس بطورکلی به دو بخش تقسیم می شود:

١. روشهای تولید فقه سیاسی (که در جلسات گذشته بیان شد)

سوال اصلی مطرح شده در این بخش اين بود که آیا اصول فقه موجود برای تولید فقه سیاسی در عصر كنونی مناسب است؟

در این زمینه نظرات آقایان میرباقری ، مومن و صرامی بررسی شد.

پاسخ مختار: بطور اجمالی مناسب است ولی اگر بخواهیم در فقه سیاسی توسعه ایجاد كنیم باید روش را هم توسعه داده و به روز كنیم.

٢. روشهای فهم فقه سیاسی تولید شده توسط فقها

جناب استاد لک زایی تاکنون ١٦ روش را بدین منظور استخراج فرموده و بر اندیشه ی علمای معاصر از جمله امام خمینی تطبیق نموده اند.

رجوع شود به: مقاله استاد لک زایی با عنوان روش شناسی فهم اندیشه سیاسی امام

سوال: علت تنوع روشهای فهم چیست؟ علت این تنوع هدفی است كه ما داریم، یعنی با تنوع هدف، روش هم متفاوت می شود. به بیان دیگر، اینكه ما به دنبال فهم چه چیزی هستیم منجر به تنوع روش فهم فقه سیاسی فقها می شود. زیرا هر روش ظرفیتها و محدودیتهایی دارد و نمی توان با یک روش به همه ی اهداف رسید.

در ادامه مباحث به بررسی چند نمونه از این روشها خواهیم پرداخت.

روش اول: روش سیستمی برای فهم نظام سیاسی از نظر یک فقیه

این روش برای فهم نظام سیاسی و... از نظر یک فقیه است و اگر از روش دیگری برای این هدف استفاده كنیم همه ابعاد بحث مشخص نمی شود.

قبل از اینكه وارد نظام شویم باید اجزای آنرا بشناسیم. هر نظامی، یک بخش ساختاری دارد و یک بخش كاركرد (كارویژه).

در بخش ساختاری چهار بحث داریم:

١. دلایل ضرورت تأسیس نظام

٢. عناصر نظام سیاسی: عناصر اصلی (اركان) و عناصر اقتضایی ( كه ایجاد آن به اقتضای نیاز است)

به عنوان مثال در نظام سیاسی جمهوری اسلامی، ولایت فقیه یک عنصر اصلی است ولی نخست وزیری یک عنصر اقتضایی است که در صورت نیاز ایجاد می شود.

٣. مرزهای نظام سیاسی: آیا این نظام سیاسی بر اساس مرزهای اعتقادی شكل یافته یا مرزهای جغرافیایی یا نژادی و زبانی؟

به عنوان مثال جامعه اسرائیل بر اساس مرزهای اعتقادی و نژادی شکل گرفته و هر یهودی در هر کجا که باشد یک شهروند اسرائیلی است.

٤. شبكه ی قدرت: چه كسانی می توانند جایگاه ها و بستهای موجود در نظام را اشغال كنند؟ آیا اقلیتهای مذهبی و زنان می توانند وارد شبكه قدرت شوند؟

در بخش كاركردی هم چهار بحث مطرح است:

١. مركز تصمیم گیری: مركز تصمیم گیری در اختلافات خود را نشان می دهد، اینكه فصل الخطاب چه كسی باید باشد؟ تعیین مركز تصمیم گیری راهكار حل اختلاف است. این مركز می تواند طبق مبانی مختلف عبارت باشد از مردم، دین یا رهبر و...

هر سیستمی باید یک مركز تصمیم گیری داشته باشد وگرنه در صورت بروز اختلاف نمی توان آن را مدیریت كرد.

٢. قلمرو دخالت دولت: نهاد حاكم تا چه حدی حق دخالت در زندگی مردم دارد؟ آیا وظایف دولت محدود به حوزه عمومی است یا اینكه به حوزه ی خصوصی هم وارد می شود؟ به عنوان مثال آیا دولت حق دخالت در مسأله ی حجاب و ماهواره را دارد؟

مسأله ولایت مطلقه یا مقید فقیه هم اینجا مطرح می شود.

٣. جریان قدرت: این بحث ناظر به حق و تكلیف است. فقیه جریان قدرت را چگونه ترسیم می كند؟ حق و تكلیف از آن كیست؟ در نظام پادشاهی تمام حق از آن پادشاه است و مردم فقط مكلف هستند. حضرت علی ( علیه السلام) جریان قدرت را دو طرفه می داند به این معنا كه هم حاكم و هم مردم هر كدام حقوق و تكالیفی دارند.

در حكومت پادشاهی جریان قدرت از بالا به پایین است اما در حكومت اسلامی دو طرفه است.

سوال: آیا در نظام اسلامی این رابطه بصورت سلطه حاكم بر مردم است و حالت استعلا دارد؟ خیر، بلكه بر اساس محبت و مهرورزی است. مردم از حاكم اطاعت می كنند چون او را دوست دارند نه بخاطر سلطه ی حاكم.

آیت الله نائینی در این رابطه گفته است:

ما یک سلطنت تملیكیه داریم و یک سلطنت ولائتیه.

در اولی حاكم مالک مردم است مانند مالک حیوانات كه به آنها می رسد اما این رسیدگی بخاطر نفع خودش است نه نفع حیوانات.

اما نظام ولایتیه مبتنی بر امانت است و مردم امانتی در دست حاكم هستند.

٤. بازخورد: آیا مردم حق اظهار نظر در مورد اقدامات حكومت را دارند؟ بازخورد مثبت محل بحث نیست بلكه بازخورد منفی محل اختلاف است. آیا مردم می توانند اعتراض و تظاهرات و انقلاب كنند؟

رجوع شود به: كتاب اندیشه سیاسی امام خمینی از استاد لک زایی

در این كتاب با همین روش اندیشه ی سیاسی امام بررسی شده است.

بحثی پیرامون سیستم یا کل

سیستم یا کل چیست؟

کل با کلی متفاوت است، شما یک کل یا سیستم هستید اما از نظر منطقی یک جزء محسوب می شوید.

کل بودن شما بدین معناست که چشمتان وقتی کارایی دارد که سر جایش باشد، اگر چشم شما از جایگاه خودش خارج شود دیگر آن کارایی را ندارد و لذا در آن شبکه ارتباطی خاص و در جایگاه ویژه ای که برای هر عضو وجود دارد، آن عضو کارآیی دارد.

در نگاه کل نگر و سیستمی، می گوئیم نتیجه تابع اخسّ مقدمات است یعنی برای از کار افتادن سیستم، کافی است یک عضو آن درست کار نکند.

اسلام هم یک کل است و اگر همه ی اجزای آن سرجایش نباشد، آن کارایی را ندارد، مثلا "من أصبح و لم یهتم بأمور المسلمین فلیس بمسلم" یا "لا دین لمن لا حیاء له" و...

علت اینکه جوامع اسلامی کارایی لازم را ندارند، این است که مسلمانان به کل دین عمل نمی کنند و کارایی نظام اسلام در گرو عمل به کل اسلام است؛ و از آنجا که نتیجه تابع أخس مقدمات است، این جوامع کارایی پایینی دارند.

1- از آنجایی که بنده در هنگام مطرح شدن این بحث در کلاس حضور نداشتم، این قسمت، از یادداشتهای سایر دوستان از جمله آقای طائبی اقتباس شده است.

2- مباحث در فایل پی دی اف بطور منظم تری، مرتب و مشخص شده است.

والسلام علیکم ورحمة الله

اسدی